شنبه روز بدی بود ... روز بی حوصلگی
وقت خوبی که می شد ... غزلی تازه بگی
ظهر یکشنبه ی من ... جدول نیمه تموم
همه خونه هاش سیاه ... روی خونه جغد شوم
،صفحه کهنه یادداشتای من
!!گفت دوشنبه روز میلاد منه
،اما شعر تو می گه که چشم من
...تو نخ ابره که بارون بزنه
...آخ اگه بارون بزنه
غروب سه شنبه خاکستری بود
همه انگار نوک کوه رفته بودن
!!به خودم هی زدم از اینجا برو
اما موش خورده شناسنامه من
عصر چهارشنبه من ... عصر خوشبختی ما
فصل گندیدن من ... فصل جون سختی ما
ظهر پنج شنبه اومد ... مثل سقاهک پیر
رو نوکش یه چیکه آب ... گفت به من
!!بگیر بگیر
جمعه حرف تازه ای برام نداشت
... هر چی بود پیشتر از اینها گفته بود
9612 بازدید
1 بازدید امروز
6 بازدید دیروز
32 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian